همسطح بودن، داشتن تحصیلات مناسب افراد و متناسب با همدیگر و نیز احترام به خانوادهها و تحقیق قبل از ازدواج و همخوانی شخصیت زوجها از ضرورتهای یك ازدواج موفق است .
حلقه مفقوده كجاست؟
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ در سالهای اخیر از هر پنج ازدواج دو مورد به طلاق میانجامد. موضوعی كه نمیتوان بسادگی از آن گذشت. ازدواج، موضوعی است كه هم در دین ما تاكید زیادی بر آن شده و پیامبر گرامی اسلام، آن را نیمی از دین میداند و هم از لحاظ اجتماعی موجب پیوستگی و وابستگی دائم دو فرد از جنبههای مختلف میشود. چندسالی است ازدواج به مقولهای تبدیل شده است كه بسیاری از جوانان انجام موفق آن را یا نشدنی میدانند یا صرفا اتفاقی كه سرانجامش نامشخص و مبهم است!شاید بسیاری از جوانان قبل از آنكه به فكر ازدواج بیفتند و پس از شناخت از شریك زندگی خود، تصمیم قطعی برای زندگیكردن در زیر یك سقف را بگیرند، به این نكته توجه نمیكنند كه بسیاری از عوامل و شاخصهای زندگی مشترك پس از دوران آشنایی و عقد و زمانی كه وارد منزل مشتركشان میشوند، تغییر میكند. در دوران آشنایی دو نفر تمام سعیشان نزدیكشدن به همدیگر است و میخواهند پایههای پیوندشان را برای آینده بنا كنند. پس از برگزاری مراسم عروسی و آغاز زندگی مشترك در زیر یك سقف، تامین معاش، ادامه تحصیلات، سلیقهها و خلقیات پنهان، نیازها و توقعات جدید، داشتن یا نداشتن فرزند، چگونگی ارتباط با خانوادهها و... به دغدغهها و دلمشغولیهای قبل از ازدواج افزوده میشود و زندگی واقعی در جامعه دیدگاهی تازه به یك زوج میدهد. دیدگاهی كه در دوران آشنایی و عقد در حجاب عشق و دوست داشتن نادیده انگاشته میشود و چون رازهایی پنهان یكی پس از دیگری آشكار میشود.
پیششرطهای یك ازدواج موفق
دكتر سیما فردوسی، روانشناس درباره نقش ازدواج درست در زندگی انسان میگوید: ازدواج به ایجاد یك سیر تحولی در زندگی بشری منجر میشود، زیرا با تشكیل یك خانواده، زوجها فرزندانی را در كانون خانواده میپرورانند كه این فرزندان در آینده نیز ازدواج كرده و این روال همچنان ادامه مییابد. هرچه ازدواج آگاهانهتر باشد و انتخاب همسر بدرستی انجام شود، به طلاق نمیانجامد، ولی اگر انتخاب بدرستی انجام نشود، خیلی زود آثار خود را نشان میدهد. ازدواج باید با رعایت مجموعهای از نكات علمی و عملی انجام شود، زیرا این امر آغاز یك ماجراست و تحولاتی را در زندگی فرد ایجاد میكند.وی رسیدن به بلوغ دینی، فكری، اجتماعی و فرهنگی را لازمه ازدواج مناسب و آگاهانه میداند و تاكید میكند: انجام مدیریت مناسب در زندگی خانوادگی از طرف زن و مرد و قبول مسئولیتهای زندگی از طرف آنها یكی از علائم بلوغ برای ازدواج است. همچنین همسطح بودن، داشتن تحصیلات مناسب افراد و متناسب با یكدیگر، احترام به خانوادهها، تحقیق قبل از ازدواج و همخوانی شخصیت زوجین از دیگر موارد لازم و ضروری برای داشتن یك ازدواج مناسب است. زیباترین نوع ازدواج به طریق سنتی است، ولی متاسفانه در سالهای اخیر شاهد هستیم فرزندی بدون كسب اجازه از والدین اقدام به ازدواج كرده كه قطعا ازدواجی نامناسب است كه خیلی زود به آخر خط میرسد.
نگاهی واقعبینانه به ازدواج
دكتر حامد محمدی كنگرانی، عضو كمیته رسانه انجمن روانپزشكان ایران معتقد است برای آنكه دختر و پسرجوان شناخت لازم و واقعبینانهای نسبت به ازدواج و زندگی مشترك پیدا كنند، بهترین راهكار مشاوره قبل از ازدواج است.وی در این باره میگوید: متأسفانه جوانان معمولا بعد از ایجاد وابستگیهای عاطفی و حتی در مواردی بعد از تعیین زمان عقد یا عروسی به مشاوره مراجعه میكنند؛ در صورتی كه قبل از هر چیز باید از جوان پرسید ازدواج یعنی چه و برای چه میخواهی ازدواج كنی؟ مشكل اینجاست كه متأسفانه در اكثر موارد دیدگاه جوانان نسبت به ازدواج، عمیق و جدی نیست. به عنوان مثال عواملی مانند فشار اطرافیان، تولید مثل، غریزه جنسی یا نگاهكردن به ازدواج به عنوان یك تكلیف پس از گرفتن مدرك تحصیلی، نمیتوانند دلایل مناسبی برای شروع یك زندگی مشترك باشند.محمدی ادامه میدهد: برای ایجاد دیدگاهی واقعبینانه به ازدواج در ذهن جوانان باید فلسفه ازدواج را برای دختران و پسران مشخص كرد. به عنوان مثال فردی كه تصمیم به ازدواج میگیرد باید بداند زوجی را انتخاب كند تا علاوه بر تأمین نیازهای جنسی، نیازهای عاطفی او را نیز برطرف سازد و از نظر فرهنگ خانواده، میزان تحصیلات و سایر فاكتورهای مهم در زندگی مشترك به قدری با او قرابت داشته باشد كه بتواند یك عمر با وی زندگی كند و در فراز و نشیبهای زندگی با او بماند و شانه خالی نكند.
در آرزوی خوشبختی
دكتر علیرضا شیری، روانشناس و استاد دانشگاه با تاكید بر این نكته كه وسواس زیاد در موضوع زیاد میشود و ایدهآلها وسط میآید، احساسترس وحقارت بیشتری در برابر آن پیدا میكنیم، میگوید: مسألهای كه مطرح میشود چرایی ازدواج است؟ آیا همه باید ازدواج كنند؟ شایعترین جواب برای این پرسش، رسیدن به خوشبختی است. اما مفهوم خوشبختی و چگونگی رسیدن به آن، به ذهنیت فرد در دوران مجردی و نگاه وی به زندگی برمیگردد. كسی كه در دوران مجردی اهل سرور و رشد باشد، دردوران متأهلی هم اینگونه است. ولی كسی كه اهل ساختن زندگی خودش نباشد، با ازدواج هم خوشبخت نمیشود. بنابراین، ما اول باید تكلیف فردیت خودمان را روشن كنیم تا بعد بتوانیم برای زندگی مشترك تصمیم بگیریم.
چشم بصیرت
كوتاه اینكه سنت ازدواج در عین حالی كه سنتی شیرین و قابل احترام است، انجام آن پیشنیازهایی میطلبد كه اگر فراهم نشود، ثمره آن جز رابطهای تصنعی و بدون طراوت بین زن و شوهر نخواهد بود. بنابراین شناخت خواستها و نیازهای طرفین درباره زندگی مشترك و نحوه دید آنان به زندگی زیر یك سقف، در كنار داشتن هدفی مشخص برای آغاز فصل جدیدی از زندگی برای یك زوج میتواند پیشدرآمد خوبی برای درك عمیق از یك رابطه زناشویی موفق باشد. بیگمان، صرفا اعتقاد داشتن به قسمت و اینكه دو نفر همدیگر را دوست دارند و روابطی تصنعی و فانتزی قبل از ازدواج، دختران و پسران را از دنیای واقعیتها دور میكند و آمادگی آنان را برای پذیرش مسیر سخت زندگی به حداقل میرساند.
نظر شما